معمولا شخصیت یکی از مهم ترین عوامل در جذب خواننده برای داستان است. ما برای طراحی شخصیت باید با ان ارتباط برقرار کنیم. باید ان را بشناسیم. اگر خودمان نتوانیم شخصیت داستانمان را بشناسیم مطمئنا خواننده هم نمی تواند شخصیتمان را بشناسد و این گونه داستانمان برایش جذاب نخواهد شد. ولی چگونه بفهمیم که یک شخصیت چه ویژگی هایی دارد و ایا ساخت ان سخت است؟ 


داستانستان

معمولا یک آغاز و یا مقدمه خوب برای داستان ضروری است. چرا که اغلب خوانندگان با خواندن مقدمه ان تصمیم می گیرند که به خواندن ادامه دهند یا از ان دست بکشند و به سراغ خواندن رمان دیگری بروند. ولی چگونه باید بهترین مقدمه را خلق کرد؟


داستانستان

ایا شما هم جز کسانی هستید که هر چه فکر می کنند ایده ای برای نوشتن داستان نمی یابند؟ اغلب کسانی که در مراحل اول نویسندگی برای داستان نویسی تلاش می کنند، نمی توانند به سرعت ایده مورد نظر خودشان را برای داستان نویسی پیدا کنند. به همین دلیل بعد از مدتی فکر کردن خسته شده و دست از داستان نویسی می کشند. پس چگونه باید بهترین ایده را برای داستان نویسی انتخاب کرد؟


داستانستان

داستان و داستان نویسی از قدیم در تمام جهان رواج داشته و به سال ها قبل بر می گردد. شاید اولین داستان ها، خاطراتی بوده اند که مردم میان خودشان رد بدل می کردند. ولی چیزی که ما حالا به عنوان داستان می شماریم، در واقع خلق یک دنیای خیالی در دنیای واقعی است. اغلب همه ما دست به نوشتن زده ایم. هر چند که داستان خوبی نشده باشد و .

 


داستانستان

احتمالا شما هم دوست دارید در داستانتان، خواننده را تا حد مرگ بترسانید و کلا ترس را به داستان بیاورید. ولی خب ترسناک نویسی از سخت ترین نوع داستان نویسی است. البته داستان هیجانی با ترسناک متفاوت است. ولی برای نوشتن یک داستان ترسناک چه چیز هایی لازم است؟


داستانستان

خلاصه داستان: تئو شخصی است که چهار سال پیش اتفاقی عجیب برایش افتاده است. و ان اتفاق این است که او بعد از روزی هر روز در خانواده ای جدید ظاهر می شود. ولی داستان از انجایی شروع می شود که شخصی در زندگی تئو پا می گذارد که همیشه تئو او را می بیند.
نمره از 10: 4.9
تعداد صفحات:18-داستان کوتاه
شخصیت اصلی:تئو
سبک داستان: تخیلی، اکشن
قسمتی از داستان: 
تئو دوباره در بیمارستان بود. باورش نمی شد که دو نفر در دو روز و در دو خانواده با او تصادف کنند. البته شاید هم اتفاقی نبود. همینطور روی تخت بیمارستان بستری بود که مردی که در ان خانواده بود تلفنی را پیش او آورد و گفت :«. بیا تئو میگه از دوستای قدیمی تو هست »تئو تلفن را گرفت و با درد گفت:«بفرمایید.» , .

برای یا دانلود کلیک کنید



داستانستان

 

رایگان                                  

خلاصه داستان: لوگان شخصی است دارای همسر و دو فرزند. او به دلیل برخی مشکلات دیر به محل کارش می رسد و این باعث می شود که او را از محل کارش اخراج کنند. او بعد از چند وقت متوجه می شود که سایه اش نیرویی خارق العاده دارد و می تواند او را در خیلی کار ها کمک کند ولی .
نمره از 10: 4.3

تعداد صفحات:19-داستان کوتاه
شخصیت اصلی:لوگان
سبک داستان: تخیلی، ترسناک

قسمتی از داستان:  لوگان تعجب کرد و گفت:«کی هستی؟ تو را  نمی بینم.» صدا جواب داد:«من همیشه کنا تو بوده ام. من از بچگی با تو بوده ام. هیچ زمانی تو را تنها نگذاشته ام. حتی در تاریکی ها که مرا نمی دیدی من باز هم با تو بوده ام.من.سایه تو هستم لوگان.»
به عنوان اولین داستان گاه رایگان می باشد
برای یا دانلود کلیک کنید  
داستانستان

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دوره قرآن بیدختی های مقیم تربت حیدریه دانلود رایگان آهنگ جدید ، فیلم خارجی ، اخبار ورزشی | موتور ساعت | ساعت دیواری | عقربه | موتور ساعت | هیئت حضرت علی اکبر (ع) روستای دریاچه جیرفت اکسسوری آموزش و ابزارهای وبلاگ نویسی فروش فلزیاب شیراز کیاکد سایت خرید اینترنتی زانیار